گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد دوم
سرگذشت هاي عبرت آموز ملت هاي پیشین



سرگذشت هاي عبرت آموز ملت هاي پیشین قرآن کریم در آیهي دویست و چهل و سوم سورهي بقره به سرگذشت عبرتآمیز
یکی از ملتها و لطف الهی و ناسپاسی اکثریت مردم اشاره میکند و میفرماید: 243 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَهُمْ
أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ ص: 240 اللّهُ مُوتُوْا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ
لَا یَشْکُرُونَ آیا اطلاع نیافتی از کسانی که از بیم مرگ، از خانههایشان خارج شدند و حال آنکه آنان هزاران (نفر) بودند؟! و خدا به
سپس آنان را زنده کرد؛ قطعاً خدا نسبت به مردم داراي بخشش است؛ و لیکن بیشتر مردم، سپاسگزاري «! بمیرید » : آنان گفت
نمیکنند. شأن نزول: حکایت شده است که در یکی از شهرهاي منطقهي شام (سوریهي فعلی)، به خاطر شیوع بیماري طاعون مرگ
و میر فراوان شده بود و بسیاري از مردم به امید آن که از چنگال مرگ رهایی یابند، آنجا را ترك گفتند و پس از رهایی از مرگ،
در خود احساس قدرت و غرور و استقلال نمودند. خداوند نیز آنها را در همان بیابان با همان بیماري نابود ساخت. مدّتها از این
که یکی از پیامبران یهودیان بود، از آنجا عبور نمود و از خدا خواست که آنها را زنده کند؛ دعاي او ،« حزقیل » جریان گذشت و
بمیرید) در آیهي فوق یک امر لفظی نیست، بلکه امر ) « مُوتُوا » مستجاب شد و آنها به زندگی بازگشتند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
تکوینی و واقعی است؛ یعنی خدا عوامل مرگ آنها را فراهم ساخت تا به همان بیماري که از آن فرار کرده بودند بمیرند. 2. درس
عبرت آیه آن است که مردم تصور نکنند که در برابر پروردگار، قدرتمندند. خدا میتواند آنها را گرفتار دشمنان کوچکی
(میکروبهاي ذرّهبینی طاعون یا وبا) کند که به سرعت نابودشان کنند. آري، آنجا که ارادهي خدا باشد، فرار کارساز نیست؛ پس
3. در این آیه به لطف الهی نسبت به انسانها و ناسپاسی اکثریت ص: 241 «1» ! چرا عبرت نمیگیرند
آنان اشاره شده است. خدا به انسان نعمت حیات، غذا، سلامتی، همسر مناسب، طبیعت و ... داده است، ولی گروهی غلفتزده
سرگرم عوامل طبیعی میشوند و سپاس خدا را به جا نمیآورند و، در نتیجه، از برخی نعمتها محروم میشوند. آموزهها و پیامها:
1. با مطالعهي تاریخ ملتهاي پیشین عبرت بگیرید (و راه ناسپاسان را نپویید). 2. به الطاف الهی توجه کنید و سپاسگزار او باشید.
3. پیرو اکثریت ناسپاس نباشید. 4. فرار از مرگ و ارادهي الهی بیثمر است. *** قرآن کریم در آیهي دویست و چهل و چهارم
سورهي بقره دستور جهاد میدهد و با اشاره به احاطهي علمی خدا میفرماید: 244 . وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ وَاعْلَمُوْا أَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و
در راه خدا، جنگ کنید؛ و بدانید که خدا، شنواي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. جهاد اسلامی یک جنگ ساده نیست و چند
تفاوت اساسی با جنگهاي معمولی دارد: ص: 242 الف) جهاد اسلامی با انگیزهي الهی است، یعنی
جنگ در راه خداست. برخلاف جنگهاي معمولی که در بسیاري از موارد با هدفهاي غیرانسانی و از سر انتقام یا براي اظهار
قدرت و بهرهکشی از دیگران است. ب) جهاد اسلامی در راه خدمت به مردم و دفاع از آنان و یا هدایت آنهاست، در حالی که
جنگهاي معمولی بشر، اغلب در جهت تجاوز به ملتها و زیانآور است. ج) جهاد اسلامی، بر خلاف سایر جنگها، تابع قوانین
. الهی است و از هر وسیله و راهی براي پیروزي استفاده نمیشود و تلاش میشود که به افراد بیگناه و طبیعت ضربه وارد نشود. 2
شنوایی خدا به وسیلهي گوش نیست، چون خدا جسم نیست. مقصود از شنیدن خدا احاطهي علمی او به چیزهاي شنیدنی است؛
صفحه 75 از 119
. یعنی خدا شما را تحت نظر دارد و از سخنان و کارهاي شما آگاه است، پس مراقب کردار و گفتار خود باشید. آموزهها و پیامها: 1
در کارزار انگیزهي الهی داشته باشید. 2. جهاد وظیفهي الهی شماست. 3. به احاطهي علمی خدا توجه داشته باشید (و مراقب گفتار
و کردار خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي دویست و چهل و پنجم سورهي بقره به ارزش و پاداش کمکهاي مردمی و ایثار
مالی اشاره میکند و میفرماید: 245 . مَن ذَا الَّذِي یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَ ناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
وام دهد، تا آن را برایش، چندین برابر بیفزاید؟ « قرض الحسنهاي » ص: 243 کیست آن کسی که به خدا
. و خدا (روزيِ بندگان را) محدود میکند و (یا) گسترده میسازد؛ و تنها به سوي او باز گردانده میشوید. نکتهها و اشارهها: 1
در حالی که خدا نیازمند قرض و «1» استفاده میکند « قرض » آیهي فوق با اشاره به کمکهاي مردم در راه خدا از تعبیر لطیف
کمک بشر نیست و مالک حقیقی اموال، پروردگار است و بشر تنها به عنوان نمایندهي خدا در آنها تصرف میکند، امّا قرآن
میگوید: این کمک مادّي را، قرض به خدا حساب کنید؛ قرض به آفریدگار جهان که همه چیز از اوست و در هنگام استرداد نیز
چندین برابر پاداش میدهد. این نشان دهندهي نهایت لطف پروردگار نسبت به بندگان و اهمیّت مسألهي انفاق است. با اینکه خدا
کرم بین و لطف » ؛ مالک و بخشنده است، باز از بندهي خود قرض میگیرد؛ آن هم قرضی که با سود فراوان بازمیگردد
هر » : 2. در این آیه به جاي آنکه بگوید: هر کس به مردم قرض دهد یا کمک کند خدا به او پاداش میدهد، فرمود .« خداوندگار
. تا نشان دهد که خدمت به خلق خدا، در حقیقت خدمت به خداست. 3 ،«. کس به خدا قرض دهد، خدا برایش چندین برابر میکند
که خدا بر کمکهاي ص: 244 مالی، به مقدار بسیار «2» از مجموع تأکیدات این آیه استفاده میشود
زیادي میافزاید و همچون بذر مستعدي که در زمین آمادهاي افشانده شود، آن را آبیاري میکند و رشد میدهد و به صاحبش
گشایش و » : بازمیگرداند. قرض ده زین دولت اندر اقرضوا تا که صد دولت ببینی پیش رو 4. نکات پایانی آیهي فوق که میفرماید
میتواند مردم را از جهت روحی و روانی آماده کند تا ،«. بازگشت همه به سوي اوست » و اینکه «. تنگدستی به دست خداست
راحتتر در راه خدا، به دیگران کمک کنند؛ چرا که از طرفی هر کمکی در این جهان باعث بهرهمندي خود انسان در جهان دیگر
میشود و، از طرف دیگر، بخشش اموال موجب کاهش آنها در این جهان نیز نمیشود و خدایی که گشایش میدهد، میتواند به
جاي آنها چندین برابر بازگرداند. 5. در این آیه بیان شده که وام شما نیکو باشد؛ یعنی بخشش و کمک به مردم همراه با اخلاص و
احترام و حفظ شخصیت نیازمندان باشد، نه با منت و اذیت؛ و کمکهاي مالی از اموال نیکو و خوب و حلال باشد. 6. تعبیرات این
آیه تأثیر روانی تشویقکنندهاي بر انسان دارد: از طرفی با دعوت به نوعی مسابقه در بخشش، وام به خدا را مطرح و به نیکویی و
پاداش زیاد آن اشاره میکند، سپس خیال انسان را از کمبودها راحت میکند و یادآور میشود که کم و زیاد روزي شما به دست
خداست. (آ) 7. در برخی احادیث حکایت شده که مقصود از آیهي فوق کمک به امام و رهبر مسلمانان است؛ که چیزي نزد خدا
البته اینگونه احادیث به یکی «1» . محبوبتر از پولی که به امام داده میشود نیست و هر درهم آن در بهشت مثل کوهی خواهد شد
از مصادیق مهم و بارز کمک و انفاق در راه ص: 245 خدا اشاره میکند و مفهوم آیه منحصر در این
مورد نیست. آموزهها و پیامها: 1. کمک به مردم، وام به خداست و اصل و سود سرمایه بازمیگردد. 2. کم و زیاد اموال شما به
دست خداست، پس در راه او کمک کنید و از کمبود اموال نهراسید. 3. اموال خود را در حسابهاي بانک الهی ذخیره کنید که
سودش از همه بیشتر است. 4. امداد رسانی به مردم را، به صورت نیکو انجام دهید. *** قرآن کریم در آیهي دویست وچهل و
ششم سورهي بقره به پیوند دین و سیاست و ماجراي عبرتآموز رهبرخواهی و پیمان شکنی یهودیان اشاره میکند و میفرماید:
246 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَاءِ مِن بَنَی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَی إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکاً نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَ یْتُمْ إِن کُتِبَ
عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ
وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ آیا از [حال اشراف از بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) پس از موسی، اطلاع نیافتی، آنگاه که به پیامبري که
صفحه 76 از 119
آیا ممکن است که اگر جنگ بر » : پیامبر) گفت ) «. زمامداري براي ما انتخاب کن، تا در راه خدا جنگ کنیم » : برایشان بود، گفتند
و ما را چه شده که در راه خدا جنگ نکنیم، و حال آنکه بیقین از » : گفتند «!؟ شما مقرر شود، (سر پیچی کنید، و) جنگ نکنید
و [لی هنگامی که جنگ بر آنها مقرر شد، جز اندکی از آنان، [همگی روي بر «!؟ خانههایمان و [از نزد] پسرانمان رانده شدهایم
تافتند. و خدا به [حال ستمکاران، داناست. ص: 246 نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق داستان قوم یهود را
بیان میکند، آن هنگامی که پس از موسی علیه السلام دوران عظمت خود را از دست دادند و در اثر رفاهطلبی و قانونشکنی، از
مردم منطقهي فلسطین شکست خوردند و دچار اختلافات شدند، به طوري که قدرت دفاع در برابر دشمنان را از دست دادند و
دشمن آنها را از سرزمین خودشان بیرون راند و فرزندانشان را به اسارت گرفت. آنها براي نجات خود، تصمیم به مبارزه گرفتند و
که براي ارشاد آنها آمده بود، جمع شدند و از آن پیامبر خواستند که براي آنها فرمانده و امیري « اشمُوئیل » گرد پیامبري به نام
انتخاب کند تا به رهبري او در مقابل طاغوتهاي ستمگر مبارزه کنند. آن پیامبر با توجه به سابقهي آنها گفت: بیم دارم که چون
فرمان جهاد در رسد از دستور امیر و رهبر خود سرپیچی کنید و از پیکار با دشمن سرباز زنید. آنها گفتند: چگونه ممکن است از
فرمان امیر خود سرپیچی کنیم، در حالی که دشمن ما را از وطن بیرون رانده و سرزمینهاي ما را اشغال کرده و میان ما و فرزندانمان
جدایی افکنده است! و بدین ترتیب از آنها پیمان وفاداري گرفته شد. با این همه آن جمعیت یهودي پیمان شکنی کردند و هنگامی
که طالوت به فرماندهی آنان انتخاب شد و جهاد بر آنها مقرر گردید، جز تعداد اندکی، بقیه روي گرداندند و فرمانده آنان با جمع
در پایان آیه تذکر میدهد که خدا از وضع این ستمکاران آگاه است و کیفري لایق آنها در «1» . اندکی در میدان نبرد حاضر شد
انتظارشان است. 2. با اینکه جمعیت مزبور میخواستند براي رفع تجاوز دشمن مبارزه ص: 247 کنند،
گذاشتند؛ از این تعبیر روشن میشود که هر جنگی که به آزادي و نجات انسانها از اسارت و « جنگ در راه خدا » ولی نام آن را
رفع ظلم و تجاوز کمک کند، جنگ در راه خدا به شمار میآید. 3. نکتهي جالب آیهي فوق آن است که مردم در هنگام مشکلات
و براي آزادي و نجات از دست طاغوت به پیامبر خویش پناه میبرند و از او میخواهند که فرمانده و امیري لایق براي آنان نصب
این مطلب پیوستگی دین و سیاست را در ملّتهاي پیشین نشان میدهد. 4. قرآن کریم در آیهي فوق افرادي را که مبارزه «1» . کند
نکردند و پیمان شکستند، یعنی شعاردهندگان بی عمل را، ظالم و ستمگر نامید؛ چرا که آنان به خود، فرزندان، اجتماع و نسلهاي
آیندهي خود ستم روا داشتند. در روز مبارزه و جنگ است که افراد فداکار، راستگفتار و درستکردار شناخته میشوند. خوش
. بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روي شود هر که در او غش باشد آموزهها و پیامها: 1. دین و سیاست از هم جدا نیست. 2
رهبري سیاسی جامعه تابعی از رهبري دینی است. 3. مشکلات سیاسی، اجتماعی خود را به رهبران دینی عرضه کنید و مشورت و
راه حل بخواهید. 4. اگر به شهر و خانوادهي شما تجاوز کردند، جنگ و دفاع حق طبیعی شماست. 5. عهدشکنی تاریخی یهودیان
6. ترك میدان جهاد، ستمکاري (به خویشتن، نسل را مطالعه کنید و درس عبرت بیاموزید. ص: 248
آینده و جامعه) است. *** قرآن کریم در آیهي دویست و چهل و هفتم سورهي بقره به ماجراي فرمانروایی طالوت و شرایط
رهبري جامعه اشاره میکند و میفرماید: 247 . وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَ الُوتَ مَلِکاً قَالُوا أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا
وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَ عَۀً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْ طَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَۀً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ
چگونه حکومت بر » : گفتند «. را به زمامداري شما بر انگیخت « طالوت » در حقیقت خدا » : وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ و پیامبرشان به آنان گفت
«!؟ ما از آنِ او باشد، و حال آنکه ما از او [نسبت به حکومت، سزاوارتریم، و [به او] از حیث مال، گشایشی داده نشده است
براستی که خدا او را بر شما برگزیده، و وسعتی در دانش و (نیروي) بدنش افزود. و خدا فرمانرواییِ خویش را، » : [پیامبرشان گفت
پیامبر، « اشمُوئیل » نکتهها و اشارهها: 1. وقتی یهودیان از «. به هر که (شایسته بداند و) بخواهد میدهد؛ و خدا گشایشگري داناست
به درگاه خدا روي آورد و درخواست مردم را به پیشگاه « اشمُوئیل » ، امیر و فرماندهی درخواست کردند تا در راه خدا پیکار کنند
صفحه 77 از 119
را به رهبري ایشان برگزیدم. یهودیان با اینکه خودشان درخواست رهبر کرده « طالوت » الهی عرضه داشت. به او وحی شد که
بودند و میدانستند طالوت از طرف خداست، باز هم به پیامبر خویش اعتراض کردند که ما، براي فرمانروایی، از او سزاوارتریم چرا
که ما نسب عالی و ثروت فراوان داریم، ولی ص: 249 طالوت از یک قبیلهي گمنام یهود است که این
پیامبر پاسخ محکمی به آنان داد و بیان داشت که خدا طالوت را زمامدار شما کرد، زیرا هوش، فرزانگی و علم «1» . شرایط را ندارد
دارد و از نظر نیروي جسمی قوي و پرقدرت است. 2. طالوت مردي بلندقامت و خوشاندام، نیرومند، بسیار زیرك، دانشمند و با
را براي وي همان قامت بلند او میدانند. وي با این همه، شهرتی نداشت و با پدرش در « طالوت » تدبیر بود و برخی علّت انتخاب نام
دهکدهاي زندگی میکرد. او فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و در مدّتی کوتاه لیاقت و شایستگی خود را در ادارهي امور مملکت
و فرماندهی سپاه به اثبات رساند و سپس مردم را براي مبارزه با دشمن دعوت کرد. 3. قرآن کریم شرایطی را که یهودیان براي رهبر
و فرمانده نظامی تعیین کردند (یعنی داشتن ثروت و نسب عالی) نفی کرد؛ چرا که این دو امتیاز اعتباري و بیرونذاتی است و به
شرایط اساسی رهبر، یعنی علم و قدرت جسمی که دو امتیاز واقعی و درونی است اشاره کرد. آري، رهبر دانشمند خود مسیر
گسترش) به وسعت ) « بَسطَۀ » سعادت اجتماع را تشخیص میدهد و اصول آن را ترسیم و با قدرت خود آن را اجرا میکند. 4. تعبیر
وجودي انسان در پرتو علم و قدرت اشاره دارد؛ یعنی انسان در پرتو دانش و نیروي جسمی، از نظر وجود و هستی وسعت مییابد و
گستردهتر میشود. 5. هنوز هم در برخی کشورهاي اروپایی و آمریکایی اندیشهي سیاسی یهودي حاکم است؛ یعنی تصور میکنند
کسانی که ثروت بیشتري دارند ص: 250 حق انتخاب شدن براي مجلس و مناصب و حکومت بر مردم
را دارند، در حالی که ثروت ارزش ذاتی نیست و حق اولویت نمیآورد و این اندیشهي سیاسی یهود از نظر قرآن مردود است. 6. از
روش نصب طالوت استفاده میشود که رهبري سیاسی جامعه تابعی از رهبري دینی است و لازم است که از طرف خدا یا رهبر الهی
انتخاب و معرفی شود و حکم رهبر سیاسی توسط رهبر الهی و دینی تنفیذ میشود. در نظام سیاسی اسلام همهي نهادهاي حکومتی
تابعی از رهبري الهیاند و مشروعیت خود را از این ناحیه میگیرند، هر چند تقاضاي مردم و پذیرش آنان نیز لازم است. آموزهها و
پیامها: 1. دانش و نیرومندي دو شرط اساسی زمامدار است. 2. ثروت و نَسَب شرط اساسی رهبري نیست. 3. افراد دانشمند و با تدبیر
را براي رهبري سیاسی و نظامی انتخاب کنید. 4. حکم رهبر سیاسی باید توسط رهبردینی تنفیذ شود. *** قرآن کریم در آیهي
دویست و چهل و هشتم سورهي بقره به نشانهي الهی بودن حکومت طالوت اشاره میکند و میفرماید: 248 . وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَۀَ
مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَ کِینَۀٌ مِن رَبِّکُمْ وَبَقِیَّۀٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَ ۀُ إِنَّ فِی ذَلکَ لَآیَۀً لَکُمْ إِن کُنْتُم
عهد به سوي شماست. (که) در آن، آرامشی از ] « صندوق » در حقیقت نشانه فرمانرواییش آمدن » : مُؤْمِنِینَ و پیامبرشان به آنان گفت
جانب پروردگارتان، و باز ماندهاي از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون بر ص: 251 جاي نهادهاند،
نکتهها و «. قرار دارد؛ در حالی که فرشتگان، آن را حمل میکنند. مسلماً در این [رویداد]، نشانهاي براي شماست؛ اگر مؤمن باشید
از طرف خدا اطمینان پیدا نکرده بودند؛ بنابراین از پیامبرشان نشانه و دلیلی « طالوت » اشارهها: 1. گویا یهودیان هنوز به مأموریت
به سوي شما خواهد آمد؛ و « صندوق عهد » آن است که « طالوت » خواستند و اشمُوئیل پیامبر در پاسخ آنها گفت: نشانهي حکومت
در لغت به معناي « تابوت » این بشارت بزرگی براي یهودیان و نشانهي صدق گفتار پیامبر و صحت حکومت طالوت بود. 2. واژهي
صندوق چوبی است و طبق روایات اهل بیت علیهم السلام، در اینجا مقصود همان صندوقی است که مادر موسی علیه السلام او را
در آن گذاشت و به دریا افکند که در دستگاه فرعون و سپس نزد یهودیان نگهداري میشد و موسی علیه السلام، در واپسین
روزهاي عمر خویش، لوحهاي مقدس تورات را، که احکام خدا در آنها نوشته شده بود، در آن صندوق گذاشت؛ از این رو این
صندوق اهمیت ویژهاي در نزد یهودیان یافت، و آثار معنوي و روانی خاصی بر آنها داشت به طوري که به آن تبرّك میجستند و
3. واژهي «1» . حتی در جنگها آن را با خود میبردند. بعدها بتپرستان بر آنها پیروز شدند و صندوق عهد را از آنها گرفتند
صفحه 78 از 119
به معناي آرامش و در اینجا مقصود آرامش دل و جان است. اشْمُوئیل پیامبر به یهودیان مژده داد که صندوق عهد بار « سَ کینه »
دیگر به میان شما بازمیگردد و آرامش از دست رفتهي خود را باز خواهید یافت؛ زیرا، چنان که گفته شد، این صندوق اهمیت و
جایگاه ویژهاي نزد یهودیان داشت و نشانهي استقلال و موجودیت یهود بود و خاطرهي دوران باعظمت گذشته را براي آنان تجدید
4. در مورد چگونگی بازآوردن صندوق عهد براي یهودیان، برخی مفسران نوشتهاند: میکرد. ص: 252
هنگامی که بتپرستان منطقهي فلسطین آن صندوق را به بتخانهي خود بردند با ناراحتیهاي فراوانی روبهرو شدند؛ از این رو
صندوق را به دو گاو بستند و در بیابان رها کردند. فرشتگان الهی آن دو حیوان را به سوي شهر اشموئیل هدایت کردند تا نشانهاي
براي مأموریت طالوت از طرف خدا باشد. در ظاهر این صندوق به وسیلهي دو گاو آورده شد، امّا در واقع این کار به وسیلهي
5. حفظ آثار پیامبران الهی ارزشمند و مایهي آرامش خاطر است؛ چرا که با اولیاي الهی ارتباط «1» . فرشتگان الهی انجام گرفت
روحی و معنوي ایجاد میکند و آرامشبخش است. پس میتوان نتیجه گرفت که مقدس شمردن اشیایی که متعلق به پیامبران و
ائمهي اطهار علیهم السلام و اولیاي الهی است، خلاف قرآن نیست؛ چرا که یادگارهاي آل محمد صلی الله علیه و آله است. 6. در
این آیه به یهودیان خاطرنشان میشود که بازگشت صندوق عهد، نشانهي روشنی براي شماست، مشروط به اینکه افراد با ایمانی
باشید. این جمله اشاره دارد که با وجود این نشانهي روشن، برخی از یهودیان تسلیم حق نخواهند شد. آموزهها و پیامها: 1. رهبران
الهی نشانههاي اعجازآمیز دارند. 2. ایمان، زمینهساز باور نشانههاي اعجازآمیز الهی است. 3. رهبران الهی براي مردم نشانه و دلیل
4. ارتباط معنوي با آثار اولیاي الهی، آرامشبخش است. *** قرآن کریم در آیهي بیاورند. ص: 253
دویست و چهل و نهم سورهي بقره به آزمایش سپاهیان و پیروزي افراد شکیبا و اندك در طول تاریخ اشاره میکند و میفرماید:
249 . فَلَمَّا فَ َ ص لَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَۀً بِیَدِهِ
فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَ اوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَۀَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلَاقُوا اللّهِ کَمْ
در حقیقت خدا شما را » : مِن فِئَۀٍ قَلِیلَۀٍ غَلَبَتْ فِئَۀً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ و هنگامی که طالوت با لشکریان رهسپار شد، گفت
بوسیله رودخانهاي آزمایش میکند؛ و هر کس از آن بنوشد، پس از [پیروان من نیست؛ و کسی که از آن نخورد جز کسی که یک
پیمانه را با دستش بر گیرد؛ پس بدرستی که او از [پیروان من است و جز اندکی از آنان، [همگی از آن آب نوشیدند. و هنگامی که
و « جالوت » امروز ما هیچ توانایی [مقابله با » : او و کسانی که همراه وي ایمان آورده بودند، از آن [رودخانه گذشتند، گفتند
چه بسا گروهی اندك، به رخصت » : امّا] کسانی که میدانستند که آنان خدا را ملاقات میکنند، گفتند ] «. لشکریانش را نداریم
و خدا با شکیبایان است. نکتهها و اشارهها: 1. طالوت که فرماندهی سپاه را به عهده گرفته بود، «. خدا، بر گروهی انبوه پیروز شدند
یهودیان را براي مبارزه با دشمن دعوت کرد. جمعیت فراوانی گرد او جمع شدند و به طرف ص: 254
دشمن حرکت کردند و بر اثر راهپیمایی و گرماي آفتاب همگی تشنه شدند. طالوت براي آنکه آن گروه را به فرمان خدا آزمایش
کند و افراد سست عنصر را جدا نماید، گفت: بهزودي در مسیر خود به رودخانهاي میرسید، خدا بهوسیلهي آب شما را آزمایش
میکند. کسانی که از آن آب بنوشند و سیراب شوند، از سپاه من نیستند و آنها که مقدار کمی آب بنوشند از سپاه من هستند. همین
که چشم مردم به نهر آب افتاد، خوشحال شدند و زود خود را به آن رساندند و سیراب شدند و تنها عدّهي معدودي بر سر پیمان
خود استوار ماندند. طالوت بیشتر کسانی را که بیانضباط و نافرمان بودند، رها کرد و با همان تعداد اندکی که با ایمان و وفادار به
پیمان بودند، به سوي میدان جهاد پیش رفت. سپاه کوچک طالوت از کمی نفرات وحشت کردند و به او گفتند، ما توانایی ایستادن
در برابر سپاه قدرتمند جالوت را نداریم. امّا کسانی که ایمان راسخ به رستاخیز داشتند و دلهایشان لبریز از محبّت خدا بود، از
کثرت و نیرومندي دشمن و کمی نفرات خود نهراسیدند و با کمال شجاعت به طالوت گفتند: تو آنچه را صلاح میدانی فرمان ده؛
ما نیز همه جا با تو همراه خواهیم بود و به خواست خدا با همین تعداد اندك با آنها جهاد خواهیم کرد. چه بسا جمعیتهاي کم که
صفحه 79 از 119
2. پیروزي هر سپاهی به انضباط و ایمان «1» . به ارادهي پروردگار بر جمعیتهاي زیاد پیروز شدند و خدا با استقامت کنندگان است
سربازان بستگی دارد. اگر لشگریان به دستور فرمانده خود ایمان داشته باشند، در انجام وظیفه کوتاهی نخواهند کرد؛ از اینرو
طالوت به فرمان خدا لشگریان خود را ص: 255 آزمایش میکند تا ببیند چه کسانی فداکار و مقاوم و
وفادار هستند. افرادي که در مقابل تشنگی مقاومت نکنند، در مقابل شمشیرهاي آتشبار دشمن تحمّل نخواهند داشت. او در حقیقت
3. در هنگامهي نبرد، کیفیّت رزمندگان اصل است، نه کمیّت آنان. یعنی بسیار شده «1» . بدین وسیله ارتش خویش را تصفیه کرد
چرا که ایمان و صبر «2» ؛ که یک جمعیّت اندك امّا با ایمان و مصمم، به فرمان خدا، بر جمعیّتهاي انبوه و فاقد ایمان پیروز شدند
و مقاومت، از عوامل پیروزي در همهي صحنههاست. 4. یقین به لقاي الهی (و ناچیز شمردن مرگ) و شکیبایی و مقاومت در برابر
سختیها، دو عامل روانی براي پیروزي سپاهیان اندك در برابر دشمن است. آري، یقین و ایمان به ملاقات و وعدههاي الهی، قدرت
اینگونه افراد مرگ را شهادت و آغاز زندگی جاویدان «3» . و توانایی انسان را در برابر سختیها و مشکلات افزایش میدهد
میدانند، نه نابودي و پایان زندگی؛ ازاین رو از جنگ و کشته شدن نمیهراسند و با شجاعت به دشمن حمله میکنند و پیروز
به رخصت خدا)، اشاره دارد که هر چند پیروزي افراد مصمم و باایمان بر جمعیّتهاي زیاد، مربوط ) « بِاذِنِ اللّه » میشوند. 5. واژهي
به یک سلسله عوامل روحی و روانی است امّا آثار و نتایج همه از برکات پروردگار و از ناحیهي ص:
256 خداست. 6. پیروزي در یک مرحله از آزمایشهاي الهی کافی نیست و چه بسا افرادي که در برخی مراحل موفق میشوند،
ولی در مراحل بعدي شکست میخورند. امتحانات قوم طالوت چند مرحله داشت: برخی در مرحلهي آزمایش فرهنگی شکست
خوردند و رهبري طالوت را به خاطر فقر او نپذیرفتند، برخی در مرحلهي آزمایش غذایی یعنی نوشیدن آب شکست خوردند، و
گروهی دیگر در مرحلهي آزمایش رزمی، یعنی هنگام برخورد با دشمن خود را باختند. آري، انقلابی بودن مهم نیست، انقلابی
ماندن مهم است. آموزهها و پیامها: 1. فرماندهان نظامی، سپاهیان خود را بیازمایید و افراد با انضباط و مؤمن را براي نبرد انتخاب
کنید. 2. مجاهدان راه خدا در معرض امتحان قرار خواهند گرفت. 3. در هنگام نبرد، بیشتر به کیفیت سپاه بیندیشید، نه کمیت آن.
4. مطالعهي تاریخ، نشان دهندهي پیروزي سپاهیان کوچکِ با کیفیت است. 5. ایمان به رستاخیز و شکیبایی از عوامل پیروزي در
جنگهاست. *** قرآن کریم در آیهي دویست و پنجاهم سورهي بقره به جایگاه دعا در جنگهاي الهی اشاره میکند و
میفرماید: 250 . وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُ رْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ تفسیر قرآن مهر جلد
اي پروردگار ما! [پیمانه شکیبایی را بر ما فرو ریز، و ] » : و لشکریانش روبرو شدند، گفتند « جالوت » دوم، ص: 257 و هنگامی که با
نکتهها و اشارهها: 1. وقتی طالوت و سپاهیان او لشگر نیرومند «. گامهاي ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرماي
و در برابر آن قدرت عظیم صف کشیدند، دست به دعا برداشتند و خود را به قدرت بیپایان «1» ، جالوت را مشاهده کردند
پروردگار سپردند و از او تقاضاي استقامت کردند. آنها میگفتند: خداوندا، پیمانهي صبر و استقامت را بر روي ما فرو ریز و
قدمهاي ما را ثابت بدار تا زود از جاي کنده نشود و هرگز فرار نکنیم و ما را در پرتو استقامت و ثباتِ قدم، بر کافران پیروز بگردان.
استفاده میشود که همراهان طالوت آخرین درجهي صبر و استقامت را از «2» «. خداوندا پیمانهي صبر را برما فرو ریز » 2. از جملهي
خدا میخواستند؛ همانند پیمانهاي که تمام آب آن را بر روي کسی بپاشند و خالی شود. 3. همراهان طالوت در دعایشان یک چیز
باطنی و درونی، یعنی روح استقامت و صبر طلبیدند و یک چیز ظاهري و بیرونی که همان ثبات قدم است و در پایان، پیروزي بر
کافران را خواستند. ثبات قدم از نتایج استقامت و صبر است و پیروزي بر کافران هم از نتایج استقامت و ثبات قدم است. 4. واژهي
در دعاي فوق هدف جنگ را مشخص، و اشاره میکند ص: 258 که در اینجا هدف فقط « کافرین »
پیروزي برطرف مقابل نیست، بلکه هدف پیروزي مؤمنان بر کافران و حق بر باطل است؛ یعنی جهاد زیربناي عقیدتی دارد. آموزهها
و پیامها: 1. رزمندگان باید در میدان نبرد تلاش کنند، ولی پیروزي را هدیهاي الهی بدانند و از او بخواهند. 2. روحیهي معنوي
صفحه 80 از 119
نیروهاي نظامی را تقویت کنید. 3. در برابر دشمنان بزرگ سست نشوید و بر صبر و استقامت خود بیفزایید. 4. مبارزات الهی
هدفمند است و زیربنایی عقیدتی و کفرستیز دارد. 5. در جنگهاي الهی، تلاش نظامی با تلاش معنوي همراه است. *** قرآن
کریم در آیهي دویست و پنجاه و یکم سورهي بقره به شکست سپاه جالوت و پاداش رزمندگان تلاشگر و قانون سرکوب ستمگران
اشاره میکند و میفرماید: 251 . فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَ الُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَ ۀَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللّهِ
،« داود » النَّاسَ بَعْ َ ض هُم بِبَعْضٍ لَفَسَ دَتِ الْأَرْضُ وَلکِ نَّ اللّهَ ذُو فَضْ لٍ عَلَی الْعَالَمِینَ پس آنان را به رخصت خدا شکست دادند؛ و
را کشت؛ و خدا به او فرمانروایی و فرزانگی عطا کرد، و از آنچه میخواست به او آموخت. و اگر خدا برخی از مردم را « جالوت »
بوسیله برخی [دیگر] دفع نمیکرد، حتماً زمین تباه میگشت. و لیکن خدا نسبت به جهانیان، داراي بخشش است. تفسیر قرآن مهر
جلد دوم، ص: 259 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه آخرین مرحلهي مبارزهي یهودیان به فرماندهی طالوت را با جالوت ستمگر و سپاه
نیرومند او بیان میکند. طالوت با سپاهیان اندك امّا مؤمن و مجاهد خویش آمادهي کارزار شد و از درگاه خدا شکیبایی و پیروزي
2. در این «1» . کشته شد « داود » طلب نمود. آنان سرانجام لشگریان جالوت را شکست دادند و خود جالوت نیز به دست فردي به نام
خدا حکومت و » آیه تصریح نشده که این داود همان داود پیامبر علیه السلام است، ولی از جملههایی که در موردش گفته شده که
و نیز از روایاتی که در این مورد رسیده است به روشنی استفاده میکنیم که او «. دانش به او داد و از آنچه میخواست به او آموخت
همان داود پیامبر، پدر سلیمان علیهما السلام است. 3. اگر دفاع در برابر تجاوز و ستم نباشد و ستمکاران سرکوب نشوند، فساد و
تباهی همهي زمین را فرا میگیرد؛ یعنی سرکوب مفسدان و ستمگران یک ضرورت اجتنابناپذیر در اجتماع بشري و قانون حاکم
سرکوبی ستمکاران یکی از جلوههاي لطف و کرم الهی «2» . بر تاریخ بشر است، وگرنه عبادتگاههاي خدا نیز ویران خواهد شد
که جلوي فساد و تباهی و نابودي بشریت را میگیرد. 4. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا «3» نسبت به جهانیان است
نیست؟ یعنی باید جنگ و تنازع همواره در میان بشر باشد و اگر نباشد، « تنازع بقا » مفهوم آیهي فوق به معناي پذیرش فرضیهي
رکود و سستی و فساد، زمین را فرا خواهد گرفت و ص: 260 نسل بشر به عقب برخواهد گشت ولی
تنازع و جنگ دایمی سبب میشود که افرادِ نیرومندتر بمانند و ضعیفان پايمال شوند و انتخاب اصلح صورت پذیرد. پاسخ آن است
که آیهي فوق با توجه به آیات قبل (یعنی سیاق آیات) و آیهي چهلم سوره حج، مبارزهي مظلومان با افراد طغیانگر و ستمکار را
یک ضرورت میشمارد و این به معناي مقدس شمردن همهي جنگها نیست. پس نمیتوان آن را تأییدي بر فرضیهي تنازع بقا به
شمار آورد. افزون بر این، فرضیهي تنازع بقا کاملًا روشن و اثبات شده نیست و ربطی به زندگی انسان نیز ندارد؛ چرا که تکامل و
5. در این آیه پاداش و لطف الهی نسبت به رزمندگان تلاشگر «1» . رشد انسانها با همکاري در زندگی و تعاون بر بقا میسّر است
بیان شده است؛ یعنی اگر رزمندهاي مثل داود، توانست کار برجستهاي در جنگ بنماید و دشمن را شکست دهد، خدا به او
پاداشهاي ویژهاي همچون علم، حکمت و مقام فرمانروایی عطا میکند. آري، خدا سپاسگري داناست و با بیان این آیات به ما
آموزش میدهد که چگونه از تلاش رزمندگان سپاسگزاري کنیم. آموزهها و پیامها: 1. پیروزي شما در جنگها، با رخصت الهی
ممکن است. 2. خدا به تلاشگران جبهههاي نبرد پاداشهاي ویژه میدهد. 3. پس از جنگ راه ارتقاي علمی و مقامی رزمندگان را
4. سرکوب ستمکاران فسادگر یک قانون تاریخی و ضرورت اجتنابناپذیر زندگی بگشایید. ص: 261
اجتماعی بشر است. 5. ستمکاران را سرکوب کنید، وگرنه زمین را به فساد و تباهی میکشند. 6. سرکوب ستمکاران و نجات جهان
از فساد و تباهی، جلوهاي از لطف و کرم خداست. *** قرآن کریم در آیهي دویست و پنجاه و دوم سورهي بقره به ویژگیهاي
داستانهاي قرآنی و حقانیّت نبوّت پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 252 . تِلْکَ آیَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالحَقِّ
وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ آن [ها] آیات خداست که آن را به حقّ، بر تو میخوانیم؛ و قطعاً تو از [جمله فرستادگانی. نکتهها و اشارهها:
1. داستانهاي قرآن نشانهي علم و قدرت وحکمت الهیاند که در تاریخ بشر تجلّی یافتهاند. 2. داستانهاي قرآن حقیقی، واقعی و
صفحه 81 از 119
حقاند؛ یعنی افسانه و خرافات و مطالب دروغ در آنها نیست و همین نشانهي دیگري از صدق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و
نبوّت اوست. آموزهها و پیامها: 1. داستانهاي قرآنی پیامدار و هدفمنداند. 2. داستانهاي قرآنی، حق و نشانهي صفات الهی و
حقانیت پیامبر صلی الله علیه و آله است. 3. مبلغان دینی داستانهاي هدفدار و حقیقی براي مردم بیان کنند. *** تفسیر قرآن مهر
جلد دوم، ص: 262 قرآن کریم در آیهي دویست و پنجاه و سوم سورهي بقره به تفاوت درجات پیامبران و اختلافات مردم اشاره
میکند و میفرماید: 253 . تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْ َ ض هُمْ عَلَی بَعْضٍ مِنْهُم مَن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْ َ ض هُمْ دَرَجَ اتٍ وَآتَیْنَا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ
الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَن آمَنَ وَمِنْهُم مَن
کَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ آن فرستادگان، برخی آنان را بر برخی دیگر رتبهها دادیم؛ از آنان کسی بود که
روح » خدا [با او] سخن گفت؛ و درجات برخی از آنان را بالا برد؛ و به عیسی پسر مریم، دلیلهاي (معجزه آسا) دادیم؛ و بوسیله
تأییدش نمودیم؛ و اگر (بر فرض) خدا میخواست، کسانی که پس از آنان بودند، بعد از دلایل روشنی که برایشان آمد، به « پاك
پیکار با [یکدیگر] نمیپرداختند. و لیکن با هم اختلاف کردند؛ پس برخی از آنان کسانی بودند که ایمان آوردند، و برخی از آنان
کسانی بودند که کفر ورزیدند؛ و اگر (بر فرض) خدا میخواست، [با یکدیگر] پیکار نمیکردند؛ و لیکن خدا، آنچه را اراده
مثلًا موسی «1» ؛ میکند، انجام میدهد. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به موقعیت و مقام عالی همهي پیامبران الهی اشاره شده است
و «3» عیسی علیه السلام معجزات خاصی مثل شفاي بیماران داشت که دلیل روشن نبوّت او بود «2» ، علیه السلام با خدا سخن گفت
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ص: 263 درجات عالی داشت و براساس امتیازات مکتب و شخصیت
خود درجات متفاوتی را احراز کرد. 2. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر دیگر پیامبران برتري داده شده است؛ زیرا آیین او،
آخرین و کاملترین آیینها بود و قرآن درباره او میفرماید: (در روز رستاخیز) هر پیامبري گواه امّت خویش است و تو گواه همهي
چنین پیامبري باید از دیگران برتر باشد. آري، پیامبران الهی براساس شایستگیهاي فردي و مکتبشان، درجات «1» . پیامبرانی
ممکن است اشاره « رُوح القُدُس » متفاوتی دارند، و هر انسانی باید در عصر خویش از برترین مکتب و پیامبر پیروي کند. 3. واژهي
به فرشتهي بزرگ خدا، یعنی جبرئیل باشد که روحی پاك است و یا اشاره به نیروي اسرارآمیز معنوي باشد که در همهي مؤمنان با
روح القُدُس به کمک عیسی علیه السلام میآمد و او را تأیید میکرد. 4. با مطالعهي این آیه ممکن «2» . تفاوتهایی وجود دارد
است این پرسش مطرح شود که: چرا خدا جلوي اختلافات، جنگها و خونریزيهاي بشر را نمیگیرد، در حالی که خود
پاسخ آن است که خدا بشر را آزاد آفریده تا با اختیار خود ؟«. اگر خدا میخواست مردم با یکدیگر پیکار نمیکردند » : میفرماید
به رشد و تکامل برسد؛ ازاینرو لازم است راه حق و فضیلت را با میل و ارادهي خویش بپیماید، البته ممکن است برخی با سوء
استفاده از آزادي خویش، به جنگ و خونریزي بپردازند. اگر خدا انسانها را مجبور میکرد و یا در آنها غریزهي خاصی میآفرید
که آنها را به صلح و پیروي از پیامبران مجبور میکرد، در آن صورت، تکامل ص: 264 انسان تحقق
نمییافت و پرهیز از جنگ افتخاري بهشمار نمیآمد و ثواب و کیفري نداشت؛ چون جنبهي اجباري داشت. اختیار آمد عبادت را
نمک ورنه میگردد بنا خواه این فلک گردش او را نه اجري نی عقاب کاختیار آمد هنر وقت عتاب 5. بسیاري از جنگهاي بشریت
در اثر تعصبات ناروا، خرافات، انحرافات و قدرتطلبی است. مذاهب آسمانی، به ویژه اسلام، با تعلیمات ضد نژادپرستی خود،
مرزهاي نژادي و قبیلهاي را برچیدند و جنگ و خونریزي را کاهش دادند و شاهد آن اینکه در جوامعی که مذهب بر آن حاکم
نیست اختلافات بیشتري بروز میکند. تفرقه در روح حیوانی بود نفس واحد روح انسانی بود جنگهاي پیامبران با ستمکاران و
استثمارگران و فرعونها براي جلوگیري از ستم و آزاد ساختن طبقات محروم و در راستاي رسالت الهی آنان بود که خدمتی به
بشریت به شمار میآید. آموزهها و پیامها: 1. خدا بین پیامبران خودش (براساس ویژگیهاي فردي و مکتبی) تفاوت گذارده و آنها
را رتبهبندي کرده است. 2. سخن گفتن خدا با افراد مایهي مباهات و برتري آنهاست. 3. اختلافات بشري امري طبیعی است که خدا
صفحه 82 از 119
نمیخواهد جلوي آنها را بگیرد (تا بشر آزاد باشد و تکامل یابد.) 4. به رتبه و درجات پیامبران الهی توجه کنید (و در عصر خویش
از برترین پیامبر و مکتب، یعنی اسلام پیروي کنید.) 5. در میان اختلافات بشري به کژراهه (کفر) نروید و با کمک دلایل تفسیر
قرآن مهر جلد دوم، ص: 265 روشنگر راه صحیح (ایمان) را پیدا کنید. *** قرآن کریم در آیهي دویست و پنجاه و چهارم سورهي
بقره بر مصرف اموال در راه خدا تأکید میکند و میفرماید: 254 . یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ
فِیهِ وَلَا خُلَّۀٌ وَلَا شَ فَاعَۀٌ وَالکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ اي کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزي دادهایم، [در راه خدا] مصرف
کنید؛ پیش از آنکه روزي فرا رسد که در آن، نه هیچ معاملهاي، و نه هیچ دوستی، و نه هیچ شفاعتی است. و تنها کافران (: نا
به معناي مصرف اموال در راه خداست و بعید نیست که در این آیه به « انفاق » . سپاسانِ گناهکار) ستمکارند. نکتهها و اشارهها: 1
را به مجازات روز رستاخیز تهدید میکند. 2. فرصت «1» معناي مالیات واجب زکات باشد؛ زیرا در ذیل آیه افراد کافر و ناسپاس
دنیا را از دست ندهید که انفاق امروز وسیلهي برداشت در قیامت و جلب محبت خداست. اگر امروز انفاق و بخششی صورت
نگیرد، در آن روز هم از محبت، دوستی و شفاعت خبري نخواهد بود. ص: 266 تا که دستت میرسد
کاري بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار 3. کافران ناسپاس، به دلایلی، ستمکارند؛ اولًا، با کفر و ناسپاسی سرمایههاي وجودي
خود را هدر میدهند و به خود ستم میکنند و ثانیاً، به اجتماع خویش ستم میکنند، زیرا کفر، گناه و ناسپاسی، عوارض نامطلوبی
براي اجتماع بشري در پی دارد. 4. در رستاخیز هیچ دوستی و داد و ستدي نخواهد بود و هر کس به فکر اعمال و حساب خویش
است. 5. در این آیه شفاعت نفی شده است ولی در آیات دیگر، از جمله آیهي بعد (بقره، 255 )، شفاعت با رخصت خدا اثبات
میشود؛ بنابراین روشن میشود که قرآن اصل شفاعت را میپذیرد اما شفاعت بدون دلیل و رخصت الهی، که نوعی پارتیبازي
آموزهها و پیامها: 1. در دنیا به فکر سراي آخرت باشید. 2. کار امروز را به فردا واگذار نکنید که «1» . است، مورد قبول قرآن نیست
در رستاخیز از دست کسی کاري ساخته نیست تا به فریاد شما برسد. 3. اموال دنیا را توشهي آخرت نمایید. 4. کفر و ناسپاسی،
ستمکاري (به خویش و اجتماع) است.